تلنگر اول
- نویسنده: حميده خزائي
- تعداد صفحات: 80
- نوبت چاپ: هشتم
- سال چاپ: 1394
- انتشارات: گلمحمّدي
اگر بگوييم داستانها و قصهها پا دارند و ميتوانند از فرسنگها راه دور خود را به سوي مردمان ديگر برسانند، بيهوده نگفتهايم؛ كه اگر غير از اين بود، داستانهاي اين كتاب از پس افقهاي دوردست و از گذر زمانهاي پرحادثه پيشكش طبع هنردوست و نكتهسنج شما نميشد.
… و اگر بگوييم به تعداد موجوداتي كه پا در اين كرهي خاكي گذاشتهاند، داستان و قصه وجود دارد نيز سخن بهگزاف نگفتهايم؛ كه هر كسي قصهپرداز زندگي خويش است.
اما چه ميشود كه قصهي زندگي يكي شنيدني ميشود؛ ماندگار ميشود؛ دهان به دهان و سينه به سينه نقل ميشود و …؟!
ما چه ميتوانيم بكنيم كه قصهي زندگيمان شنيدني باشد؛ ماندگار شود؛ دهان به دهان و سينه به سينه نقل شود و …؟!
كوشش و تلاش سركار خانم مهندس حميده خزائي با كولهباري از تجربيات ارزنده و مفيد، با انتخاب داستانهايي كوتاه و آموزنده در قالب كتابي كه پيش رو داريد، به كمك ما آمده، تا بتوانيم خود به پاسخ سئوالهاي مطرح شده برسيم.
كه لاجرم هر كدام از ما، تنها قصهپرداز زندگي خود بوده و خواهيم بود.
زندگي قصه مرد يخفروشي است كه پرسيدند: فروختي؟
گفت: نخريدند؛ تمام شد.