تلنگر پانزدهم
- نویسنده: حميده خزائي
- مترجم: مترجممترجم
- زبان کتاب: زبان کتاب زبان کتاب
- تعداد صفحات: تعداد صفحات تعداد صفحات
- نوبت چاپ: چاپ چاپ
- سال چاپ: 1394
- انتشارات: انتشارات
براي مراسم جشن پايان سال به مهد كودك دخترم دعوت شده بودم؛ بايد ناظر آموختههاي او و همكلاسيهايش ميبودم.
همهي بچهها با لباسهاي شيك در مراسم حضور داشتند.
مرتب و منظم روي صندليهاي خود نشسته بودند و با چنان ژستي پا روي پا انداخته بودند كه انگار عمري است بازيگر بودهاند.
در ابتدا فكر كردم كه اين موضوع، تاثير آموزش و تدابير مربي كلاس بوده است كه بچهها را با آن همه شيطنت و جنب و جوش، توانسته آرام و ساكت روي صندلي بنشاند.
اما كمي كه گذشت ديدم حتي وقتي مربي هم حضور ندارد، بچهها آرام و متين هستند.
از حال و روز ديگر بچهها خيلي خبر نداشتم؛ اما روحيات دختر خودم را خوب ميشناختم؛ اصلا دختري نبود كه حتي براي چند دقيقه بدون شيطنت و بازيگوشي يك جا بنشيند.
حالا چه اتفاقي افتاده كه اين گونه ساكت و آرام روي صندلي نشسته و پا روي پا انداخته و به اصطلاح مثل خانمها شده است؟!
كمي كه گذشت به تاثير لباس مهماني و شيكي كه همهي بچهها بر تن داشتند، پي بردم.
آنها در لباسهاي شيك به هيچ عنوان تمايلي به شيطنت و بازيگوشي نداشتند؛ به خصوص دخترها.
حتي وقتي نزد پدر و مادرهايشان آمدند و فرصت آزادي و راحتي بيشتري پيدا كردند، باز هم متين و آرام بودند.
از خود ميپرسم: «چرا در جامعه به تاثير شگرف لباس و پوشش و وضعيت ظاهري در بهبود رفتارهاي اجتماعي و اثرگذاري ارتباطات، اهميتي داده نميشود؟!
چرا از كودكان الهام نميگيريم؟!»